مزیت رقابتی موقعیت مطلوبی است که یک سازمان به دنبال سودآوری بیشتر از رقبای خود است. برای به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی، یک سازمان باید بتواند ارزش مقایسه ای یا تفاوتی بیشتری نسبت به رقبای خود نشان دهد و آن اطلاعات را به بازار هدف مورد نظر خود منتقل کند. به عنوان مثال، اگر شرکتی محصولی را با قیمتی کمتر از محصول مشابه یک رقیب تبلیغ کند، احتمالاً آن شرکت مزیت رقابتی خواهد داشت. اگر محصول تبلیغ شده هزینه بیشتری داشته باشد، اما ویژگی های منحصر به فردی را ارائه دهد که مشتریان مایل به پرداخت هزینه برای آن هستند، همین امر صادق است.
در دهه 1980، پروفسور مایکل پورتر از دانشکده بازرگانی هاروارد به کسب و کارهای موفق نگاه کرد و چارچوبی را برای اینکه رهبران چگونه می توانند به طور استراتژیک در مورد غلبه بر رقبا فکر کنند، ایجاد کرد. پورتر به شرکتها پیشنهاد داد که پنج معیار مهم را که پورتر آنها را پنج نیرو نامید تجزیه و تحلیل کنند تا درک درستی از چشمانداز رقابتی به دست آورند. پس از دستیابی به آن، او استفاده از سه استراتژی کلی را برای کمک به رهبری برای انتخاب بهترین انتخاب در مورد نوع مزیت رقابتی که باید دنبال کنند، توصیه کرد.
نیروهای پنج گانه پورتر مدلی جایگزین برای SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت ها، تهدیدها) یک ابزار تحلیلی است که به آلبرت هامفری در موسسه تحقیقاتی استنفورد اعتبار داده شده است تا به شرکت ها کمک کند تا موقعیت خود را در یک چشم انداز رقابتی درک کنند. پورتر به دانشجویان خود در هاروارد در مورد تجزیه و تحلیل SWOT آموزش داد، اما احساس کرد که این ابزار دارای محدودیت هایی است، زیرا تمرکز بیش از حد بر شرکت های فردی به جای صنایع است. پورتر نیاز به چارچوبی را دید که به چشم انداز رقابتی به طور کل نگر، در چارچوب کل صنعت نگاه کند. چارچوب ساده ای که پورتر برای دستیابی به مزیت رقابتی در بازار ایجاد کرد، امروزه هنوز در مدارس بازرگانی تدریس می شود.
تکنیک های پورتر برای تجزیه و تحلیل رقبا
پورتر در کتاب خود در سال 1980، استراتژی رقابتی: تکنیک هایی برای تجزیه و تحلیل صنایع و رقبا ، معتقد است که جذابیت یک بخش بازار توسط پنج نیروی رقابتی تعیین می شود:
- تهدید تازه واردها – ورود یک رقیب جدید به بازار چقدر آسان است؟
- رقابت بین رقبای موجود – چند رقیب محصول مشابه را با قیمت مشابه ارائه می دهند؟
- تهدید محصولات یا خدمات جایگزین – احتمال اینکه مشتری به یک محصول مشابه روی بیاورد چقدر است؟
- قدرت خریداران – کاهش قیمت ها برای خریداران چقدر آسان است؟
- قدرت تامین کنندگان – افزایش قیمت ها برای تامین کنندگان چقدر آسان است؟
مزیت رقابتی چیست؟
هنگامی که یک کسب و کار یا سازمان دارای مزیت رقابتی است، به این معنی است که شرکت دارای اهرمی بر رقبای خود است. مزیت رقیب اغلب به کسبوکاری نسبت داده میشود که محصولاتی با ارزش بهتر یا برابر یا خدماتی با قیمتهای پایینتر نسبت به کسبوکارهای رقیب ارائه میکند.
توانایی بازاریابی و فروش محصولات و خدماتی که کیفیت بالاتری دارند یا با قیمتهای پایینتر تبلیغ میشوند، میتواند به این معنی باشد که یک شرکت مشتریان را بیشتر و قابل اطمینانتر از کسبوکارها و برندهای رقیب به دست میآورد و حفظ میکند. علاوه بر این، مزیت رقابتی می تواند به معنای وفاداری بیشتر به برند و روابط آینده بین یک تجارت و بازار هدف آن باشد.
مزیت رقابتی چگونه کار می کند؟
مزیت رقابتی یک ویژگی است که یک شرکت دارد و ممکن است به راحتی تکرار نشود. این به این دلیل است که مزیت رقابتی مشخصه ای است که یک کسب و کار در طول زمان ایجاد می کند. سه عامل کلیدی می توانند در نحوه شکل گیری و توسعه مزیت رقابتی یک کسب و کار نقش داشته باشند: تجزیه و تحلیل بازار هدف، اجرای استراتژی ها و نظارت بر پیشرفت و عملکرد.
1. تجزیه و تحلیل بازار
ایجاد مزیت رقابتی میتواند مستلزم آگاهی از بازار هدف و چگونگی تأثیر آن بر رشد کلی یک تجارت باشد. بزرگترین دلیلی که شرکتها به مزیت رقابتی دست مییابند میتواند مربوط به محصولات با کیفیت، کالاها و خدمات با قیمت پایینتر یا یک نقطه فروش منحصربهفرد باشد که علاقه بازار هدف شرکت را برانگیخته و میتواند مشتریان را بهطور پایدار حفظ کند. یک کسب و کار می تواند با تجزیه و تحلیل بازار خود برای سه بخش کلیدی اطلاعات شروع کند:
-
بازار هدف یا جمعیت شناسی چه کسی است
-
بزرگترین مزیتی که یک محصول یا خدمات به مشتریان ارائه می دهد
-
تجزیه و تحلیل رقبا از نظر نقاط قوت و ضعف
به عنوان مثال، یک ارائه دهنده مکمل های سلامت و تندرستی ممکن است بازار هدف را به عنوان افراد میانسالی که به مکمل های ویتامین نیاز دارند شناسایی کند. سپس ممکن است شرکت مزیت کلیدی را که محصولاتش به مشتریان ارائه می دهد تعیین کند و سپس رقبای خود را برای بینش در مورد چگونگی اجرای استراتژی هایی که محصولات خود را از سایر رقبا جلوتر قرار می دهد تجزیه و تحلیل کند. استراتژی هایی که آنها برای علاقه مند نگه داشتن مشتریان به تجارت تکراری اجرا می کنند می تواند به این تحلیل غیررسمی بستگی داشته باشد.
2. اجرای استراتژی ها
پس از اجرای یک تجزیه و تحلیل سریع بازار، کسب و کارها ممکن است استراتژی ای را که برای قرار دادن محصولات یا خدمات خود در جایگاه برتر از رقبا استفاده می کنند، توسعه داده و اجرا کنند. به عنوان مثال، یک تجارت ممکن است بر متمایز کردن محصولات خود یا متمایز کردن محصولات خود از رقبا تمرکز کند. برخی از استراتژیهای دیگری که یک کسبوکار میتواند برای موقعیت بهتر خود برای مزیت رقابتی اتخاذ کند عبارتند از:
-
استراتژی های تمایز
-
استراتژی های رهبری هزینه
-
رویکردهای متمرکز
-
استراتژی های برندسازی
-
مزایای شبکه
-
مزایای منابع
شناخت بازار هدف و توانایی نزدیک شدن به یکی از این استراتژی ها روش دیگری است که مزیت رقابتی کار می کند. سپس کسب و کارها می توانند با نظارت و ثبت عملکرد استراتژی های خود و همچنین ثبت نتایج برای تجزیه و تحلیل بیشتر پیشرفت به سمت مزیت رقابتی، بر ایجاد مزیت در طول زمان تمرکز کنند.
3. نظارت بر پیشرفت و عملکرد
همانطور که یک کسب و کار در طول زمان فعالیت می کند، می تواند استراتژی تمرکزی را که برای ایجاد مزیت رقابتی خود استفاده می کند، نظارت کند. به عنوان مثال، یک پلت فرم ارتباطی که مزیت رقابتی آن اثر شبکه آن است، ممکن است تعداد کاربران جدیدی را که از طریق مشترکین کهنه کار به این سرویس ارجاع میدهند، نظارت کند. نظارت بر این اطلاعات می تواند به طراحان پلت فرم کمک کند تا انگیزه های بیشتری را برای کاربران ایجاد کنند تا در خدمات خود ثبت نام کنند، مانند برنامه های ارجاع یا پاداش.
نظارت بر پیشرفت کلی به سمت مزیت رقابتی می تواند به نوع مزیتی که یک کسب و کار نسبت به رقبای خود اعمال می کند بستگی دارد. با این حال، نظارت بر عملکرد و پیشرفت می تواند برای ایجاد مزیت رقابتی حیاتی باشد.
انواع مزیت رقابتی
نوع مزیت رقابتی یک کسب و کار می تواند به رویکرد آن برای توسعه موقعیت خود در بازار بستگی داشته باشد. به طور معمول، مشاغل می توانند در یکی از شش دسته مزیت رقابتی قرار گیرند:
مزیت دیفرانسیل
شرکتی که دارای مزیت متمایز است، محصولات یا خدماتی را ارائه می دهد که نسبت به کسب و کارهای رقیب، مزایای منحصر به فردتری را به بازار ارائه می دهد. داشتن مزیت متمایز به معنای شناسایی موقعیت منحصر به فرد یک کسب و کار در بازار خود و توصیف مزایای منحصر به فرد آن برای بازار هدف است. نقطه فروش منحصر به فرد می تواند هر تعداد از ویژگی های مختلف محصول باشد، مانند کیفیت بهتر، خدمات سریع یا سایر ویژگی های خاصی که محصول یا خدمات به مشتریان ارائه می دهد.
مزیت پیشرو در هزینه
رهبری هزینه شامل تولید محصولات یا ارائه خدماتی است که از نظر کیفیت برابر با رقبا هستند اما با قیمت های پایین تر از رقبا ارائه می شوند. توسعه یک رویکرد رهبری هزینه می تواند شامل تجزیه و تحلیل و توسعه مداوم روش های عملیاتی باشد که کارایی و بهره وری را افزایش می دهد.
مزیت متمرکز بر بازار
کسب و کارهایی که دارای مزیت متمرکز هستند، به جای یک بازار بزرگ، بازارهای از پیش تعریف شده را هدف قرار می دهند. رویکرد متمرکز بر بازار ممکن است از استراتژیهایی استفاده کند که اطلاعاتی را در مورد جمعیت هدف به کسبوکار میدهد و سپس کسبوکار از این اطلاعات برای تطبیق بهتر محصولات یا خدمات خود برای برآوردن نیازهای بازار استفاده میکند. این مزیت است زیرا شرکت ها می توانند از این رویکرد برای ایجاد روابط با مشتریان خود با شخصی سازی تجربه خرید بازار استفاده کنند.
مزیت شبکه
مزیت شبکه اغلب مزیتی است که خدمات اشتراک یا رسانه های اجتماعی و پلت فرم های ارتباطی می توانند نسبت به رقبای خود داشته باشند. به عنوان مثال، یک شرکت کابلی ممکن است از مزیت شبکه نسبت به ارائه دهندگان خدمات رقیب برخوردار باشد، اگر مزایای اعضای شبکه یا مشوق های پاداش را به مشترکین خود ارائه دهد. این به نوبه خود می تواند منجر به این شود که شرکت کابلی مشترکین خدمات بیشتری را به دست آورد که از مزایای عضویت در شبکه این شرکت می بینند.
مزیت منابع
مزیت منابع به مزیت رقابتی اشاره دارد که یک شرکت می تواند نسبت به رقابت به دلیل دسترسی محدود به منابع یا مواد برای تولید داشته باشد. نمونه ای از این نوع مزیت رقابتی را می توان در شرکتی دید که با دولت برای حذف زباله های جامد از سایت های زیست محیطی قرارداد می بندد. مزیت رقابتی، در این مورد، می تواند توانایی شرکت طرف قرارداد از طریق مجوزهای دولتی برای انجام تجارت در این ظرفیت باشد، در حالی که سایر شرکت های حذف زباله ممکن است به دلیل محدودیت های صدور مجوز نتوانند این خدمات را ارائه دهند.
مزیت برند
مزیت برند را می توان به عنوان وفاداری به برند نیز در نظر گرفت، جایی که مزیت رقابتی از داشتن یک برند منحصر به فرد یا برتر ناشی می شود. تصویر برند، موقعیتیابی و استراتژیهای بازاریابی میتواند مشتریان را ترغیب کند تا به یک برند وفادار شوند و اغلب برای داشتن محصولات برند یا استفاده از خدمات برند، هزینه بیشتری میپردازند. علاوه بر این، مزیت برند می تواند شامل به روز رسانی مداوم ویژگی های منحصر به فرد برای محصولات یا خدمات یک برند باشد تا در ارائه مزایای منحصر به فرد به مشتریان به روز بمانند.
نمونه هایی از مزیت رقابتی
مزیت رقابتی در طول زمان با بهبود مستمر و مدیریت نحوه نزدیک شدن یک کسب و کار به موقعیت خود در بازار توسعه می یابد. مثالهای زیر میتوانند نشان دهند که چگونه رهبری هزینه، محصولات متمرکز بر بازار و منحصر به فرد میتوانند بر مزیت رقابتی تأثیر بگذارند.
مثال رهبری هزینه
بیایید فرض کنیم یک تولیدکننده الکترونیک در مقیاس بزرگ می خواهد موقعیت بهتری برای خود ایجاد کند تا مزیت رقابتی ایجاد کند. ممکن است هزینه های عملیات و تولید و مواد و لوازم را کاهش دهد تا بتواند قیمت محصولات خود را کاهش دهد. اگر تامین کننده الکترونیک بتواند با موفقیت محصولات خود را با قیمت های پایین تر از رقبای خود با کیفیتی برابر به بازار عرضه کند، آنگاه تولید کننده می تواند مزیت رقابتی در بازار خود به دست آورد.
مثال متمرکز بر بازار
بیایید فرض کنیم یک مجله آنلاین می خواهد مزیت رقابتی خود را نسبت به سایر نشریات آنلاین در جایگاه خود توسعه دهد. این نشریه ممکن است رویکردهایی را برای جمعآوری اطلاعات در مورد بازار هدف خود برای ایجاد بهتر موضوعات مجلهای که بر موضوعاتی متمرکز است که مخاطبانش به آنها ابراز علاقه کردهاند، اجرا کند. تأثیر مثبتی بر مزیت رقابتی نشریه آنلاین دارد.
مثال تمایز
بیایید فرض کنیم که یک شرکت نرم افزاری نوپا، برنامه های منحصر به فرد خود را در بازار قرار می دهد. این شرکت میخواهد نرمافزار و برنامههایی را توسعه دهد که از رقبا متمایز باشند، بنابراین ممکن است روشهایی را که مشتریان با آنها تعامل دارند و از نرمافزارهای مشابه توسعهدهندگان رقیب استفاده میکنند، تحقیق کنند.
پس از مشخص کردن ویژگیها و ویژگیهایی که بازار هدف بیشتر میخواهد در تجربه نرمافزاری خود ببیند، شرکت راهانداز ممکن است روی توسعه یک محصول نرمافزاری کار کند که این نکات منحصربهفرد را که ظاهراً مورد تقاضای بازار هدف هستند، در خود جای دهد. استفاده از این اطلاعات همچنین میتواند به راهاندازی نرمافزار برای توسعه استراتژیهای بازاریابی منحصربهفرد کمک کند که آنها را از شرکتهای رقیب متمایز کند.
مزیت رقابتی برای به دست آوردن زمان و توسعه نیاز دارد، با این حال، زمانی که یک شرکت با موفقیت خود را در موقعیتی سودمند قرار دهد، می تواند به حاشیه سود بالاتر و پایداری کسب و کار منجر شود.
نمونه هایی از مزیت رقابتی
- دسترسی به منابع طبیعی که از سوی رقبا محدود شده است
- نیروی کار با مهارت بالا
- موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد
- دسترسی به فناوری جدید یا اختصاصی
- امکان تولید محصولات با کمترین هزینه
- تشخیص تصویر برند
ایجاد یک مزیت رقابتی
قبل از ایجاد مزیت رقابتی، دانستن موارد زیر ضروری است:
- منفعت: یک شرکت باید در مورد اینکه محصول یا خدماتش چه مزیتی را ارائه می دهد، روشن باشد. باید ارزش واقعی ارائه دهد و علاقه ایجاد کند.
- بازار هدف: یک شرکت باید مشخص کند که چه کسی از شرکت خرید می کند و چگونه می تواند بازار هدف خود را تامین کند.
- رقبا: برای یک شرکت مهم است که سایر رقبا را در چشم انداز رقابتی درک کند.
برای ایجاد یک مزیت رقابتی، یک شرکت باید بتواند مزایایی را که برای بازار هدف خود فراهم می کند، به شیوه ای که سایر رقبا نمی توانند ارائه دهد، شرح دهد.
استراتژی برای مزیت رقابتی
سه راهبرد برای ایجاد مزیت رقابتی وجود دارد: رهبری هزینه، تمایز و تمرکز (تمرکز هزینه و تمرکز بر تمایز).
1. رهبری هزینه
در استراتژی رهبری هزینه، هدف تبدیل شدن به تولیدکننده کم هزینه است. این از طریق تولید در مقیاس بزرگ به دست می آید، جایی که شرکت ها می توانند از صرفه های مقیاس بهره برداری کنند.
اگر شرکتی بتواند از صرفهجویی در مقیاس استفاده کند و محصولاتی را با هزینهای کمتر از رقبای خود تولید کند، شرکت میتواند قیمت فروش را تعیین کند که توسط سایر شرکتها قابل تکرار نباشد. بنابراین، شرکتی که استراتژی رهبری هزینه را اتخاذ می کند، به دلیل مزیت هزینه قابل توجهی که نسبت به رقبای خود دارد، می تواند سود کسب کند.
2. تمایز
در استراتژی تمایز، محصولات یا خدمات یک شرکت از محصولات رقبا متمایز می شود. این امر می تواند با ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت بالا به مشتریان یا نوآوری در محصولات یا خدمات انجام شود.
اگر شرکتی بتواند با موفقیت تمایز قائل شود، شرکت میتواند قیمت بالاتری را برای محصولات یا خدمات خود تعیین کند.
3. تمرکز
در یک استراتژی تمرکز، یک شرکت بر یک بخش محدود از بازار هدف تمرکز می کند. این استراتژی در صورتی موفق است که شرکت بتواند با موفقیت محصولات/خدماتی را ایجاد کند که بتواند این مشتریان را تامین کند. استراتژی تمرکز نیز دو نوع دارد.
- تمرکز بر هزینه: تولید کننده کم هزینه در بخش محدود بازار
- تمرکز بر تمایز: محصولات/خدمات متمایز در یک بخش محدود بازار
مزیت رقابتی در بازار
سه مثال عالی عبارتند از:
- مک دونالد: مزیت رقابتی اصلیمک دونالد به استراتژی رهبری هزینه متکی است. این شرکت قادر است از صرفه جویی در مقیاس استفاده کند و محصولاتی را با هزینه کم تولید کند و در نتیجه محصولات را با قیمت فروش کمتری نسبت به رقبای خود عرضه کند.
- لویی ویتون: مزیت لویی ویتون به تمایز و استراتژی تمرکز بر تمایز متکی است. این شرکت قادر است در بازار لوکس پیشرو باشد و از طریق منحصربهفرد بودن محصول، قیمتهای برتر را کنترل کند.
- والمارت: مزیت والمارت به استراتژی رهبری هزینه متکی است. والمارت قادر است “قیمت های پایین روزانه” را از طریق صرفه جویی در مقیاس ارائه دهد.
اهمیت مزیت رقابتی
مزیت رقابتی یک شرکت را از رقبای خود متمایز می کند. به قیمت های بالاتر، مشتریان بیشتر و وفاداری به برند کمک می کند. ایجاد چنین مزیتی یکی از مهمترین اهداف هر شرکتی است.
در دنیای امروز، برای موفقیت کسب و کار ضروری است. بدون آن، شرکت ها برای بقای خود مشکل خواهند داشت.